سلام به همه کاربران و همراهان سایت. در این مقاله میخواهم درباره قانونمند بودن خداوند، یا همان سیستمی بودن خداوند صحبت کنم. قانون مندی که قرآن با نام سُنت الهی از آن یاد میکند.
همان که با آن میتوان خداوند را تعریف کرد! شاید بتوان گفت خداوند یک سیستم است.. یک سیستم منظم و قانونمند. سیستمی که فارغ از هر گونه احساسات تنها و تنها به باورهای ما پاسخ میدهد.
با من همراه شوید تا به درک جدیدی از سیستمی بودن خداوند برسیم. درکی که بدون شک میتواند در افکار، باورها و در نهایت در رفتار ما تغییرات اساسی ایجاد کند و طبق قانون، این تغییر رفتار، باعث تغییر در نتایج زندگیمان میشود.
همانطور که پیش از این گفتیم، سیستم همان قانون است. سیستم همان خداوند است. طزر کار این سیستم به گونهای است که هر چیزی را باور کنیم، به هر میزان که باور کنیم اتفاق میاُفتد!
اگر باورهای خوب و قدرتمندکنندهای داشته باشیم، اتفاقات و شرایط خوب یا به عبارت بهتر خواستههایمان اتفاق میاُفتد. اگر باورهای بد و تضعیفکنندهای داشته باشیم، نتایج ناخواسته وارد زندگیمان میشود.
شاید بپرسید چطور باور ساخته میشود؟! پاسخ این است که هر آنچه برای ذهن ما منطقی شود، باورپذیر میشود. چگونه منطقی میشود؟ با مثالها و واقعیتهایی که به ذهنمان نشان میدهیم و این واقعیتها را بارها و بارها تکرار میکنیم.
پس نتیجه میگیریم موفقیتهای ما هیچ ارتباطی به عوامل بیرون از ما ندارد. تنها فرمول موفقیت این است که باید باورهای مناسب بسازیم تا موفق شویم.
خداوند یک سیستم قانونمند است!
خداوندی که سیستم است. خداوندی که تنها قانون را میشناسد، هیچ خواستهای برای ما ندارد. سیستم برای ما مصلحت اندیشی نمیکند. به عبارت سادهتر، جهانِ ما هیچ شکلی ندارد. این ما هستیم که با باورهایمان به جهان اطرافمان شکل میدهیم.
بطور مثال من یک پیج اینستاگرام دارم و میخواهم پیج من دیده شود. کلی تبلیغات میکنم. کلی هزینه میکنم. کلی تولید محتوا میکنم و بالاخره به نتیجه میرسم. بازدیدکنندگان پیجم بیشتر میشود.
در مقابل شخص دیگری هست که او هم پیج دارد. اما بدون هیچگونه تبلیغات و هزینهای، بدون هیچ سختی کشیدنی در تولید محتوا، رشد قابل توجهی را تجربه میکند.
در هر دو مثال بالا، خواسته که همان رشد پیج است، اتفاق افتاد، اما تفاوت مسیری بود که طی شد. یک مسیر سخت و پُر هزینه بود و مسیر دیگر ساده و راحت.
هر دوی این مسیر درست است. نکته مهم اینجاست که نوع مسیر را باورهای آن شخص رقم میزند. باورهای آن شخص است که ساده یا سخت بودن مسیر را مشخص میکند. چرا؟
به همان دلیلی که در ابتدای مقاله به آن اشاره کردیم. چون این سیستم میگوید: کل نمد هولاء و هولاء ما به همه کمک میکنیم (آیه 20 سوره اسراء) اساس این یاری رساندن باورهای ماست. اساس مدد رساندن این جهان، انتخابهای ماست که آن هم ریشه در باورهای ما دارد.
اجازه بدهید مثال دیگری بزنم. یکی از جملات تأکیدی که اساتید موفقیت میگویند بارها تکرار کنید. جملهای است که میگوید: “پول درآوردن آسان است”. وقتی این جمله را با خودمان تکرار میکنیم، ذهنمان میگوید: پس چرا فلانی و فلانی اینقدر سخت پول میسازند؟!
اینجاست که برای پاسخ دادن به ذهن نجواگرمان باید از سیستمی بودن جهان کمک بگیریم. باید به خودمان بگوئیم: پول درآوردن، هم سخت است و هم آسان! یا بهتر است بگوئیم برای عدهای سخت است و برای عدهای ساده و راحت است.
سخت یا آسان بودنش به آن شخص ارتباط دارد، نه به پول، یا نوع شغل یا منطقه جغرافیایی یا… . سخت بودن یا ساده بودنش بستگی دارد به باورهایش.

خداوند سیستم است یعنی چی
درک سیستمی بودن خداوند ما را به درک جدیدی میرساند. اینکه نه ثروت کم است و نه زیاد و بینهایت. نه بدبختی وجود خارجی دارد و نه حتی خوشبختی. نه خداوند دوست دارد و عاشق این است که ما ثروتمند شویم و نه ناراحت میشود اگر همهی ما فقیر باشیم.
این سیستم تنها و تنها فرکانس را میشناسد. وقتی به سیستم، فرکانس فراوانی رو بدهیم، جهانمان را به همان صورت شکل میدهد و نتایج وارد زندگیمان میشود.
اگر فرکانس فقر را ارسال کنیم، جهانمان را طبق همان فرکانس شکل میدهیم و میسازیم. یعنی هیچ چیزی به ذاته وجود خارجی ندارد. این ما هستیم که با ارسال فرکانسهایمان آن را میسازیم، آن را خلق میکنیم. چون ما هم مثل خدایمان خالق هستیم.
اگر تمام مردم دنیا فرکانس ثروت را بفرستند، سیستم (یا همان خداوند یا همان جهان خداوند) را به همان صورت شکل میدهند.
این ما هستیم که میسازیمش، به هر شکلی که دوست داشته باشیم. زیرا ما آفرینندهایم. آفرینندهای که بی نهایت قدرت دارد. بینهایت آزادی و اختیار دارد.
این قدرت، آزادی و اختیار به ما اعتماد به نفس میدهد. به ما احساس لیاقت و ارزشمندی، احساس مهم بودن میدهد.
چون ما احساس میکنیم هر چیزی را که بخواهیم، هر خواستهای که داشته باشیم، میتوانیم هر وقت که بخواهیم فرکانساش را بفرستیم و آن خواسته را بسازیم، خلقاش کنیم.
اگر این حقیقت را بتوانیم درک کنیم، بعد از این میتوانیم تمام باورهای قدرتمندکنندهی دیگر را بر اساس این حقیقت بسازیم. زیرا اصل همین است و بس!
مزیتهای نگاه سیستمی به خداوند:
– دیگر برای کسی چیزی نمیخواهیم. چون ما نمیتوانیم در ذهن آن شخص باشیم و به جای او فرکانس ارسال کنیم. او میتواند خودش فرکانس ارسال کند و سیستم را همانگونه که میخواهد شکل دهد.
– دیگر به خودمان برچسب بی لیاقت و بی ارزش نمیزنیم. چون میدانیم هر وقت که بخواهیم، میتوانیم هر آنچه را که دوست داریم خلق کنیم و با فرستادن فرکانساش سیستم را همانگونه بسازیم.
– آن وقت دیگر باور کمبود معنایی ندارد. چون میدانیم سیستم فارغ از کمبود یا فراوانی، جهان ما را بر اساس فرکانسهایمان شکل میدهد. یعنی با ارسال فرکانس فراوانی، سیستم راهی ندارد جز اینکه فراوانی را وارد زندگیِ ما کند.
– نگاه سیستم به خداوند باعث میشود که دیگر خداوند را احساساتی نبینیم و برای رسیدن به خواستههایمان با خداوند شرط بندی نمیکنیم.
– با دلسوزی برای فقرا فرکانس فقر را ارسال نمیکنیم. چون میدانیم اگر آن فقیر بخواهد ثروتمند شود میتواند فرکانس ثروت را ارسال کند. من نمیتوانیم کاری برای او بکنم.
– فکر نمیکنیم در جهان بی عدالتی شده است و به عدهای ظلم شده است. چون هر آنچه وارد زندگیِ ما شده است، فرکانس آن را قبلا ارسال کردهایم.
– دیگر برای رضایت مردم، یا بخاطر حرف مردم کاری نمیکنیم. چون میدانیم آنها هر جوری که درباره ما فکر کنند به ما ارتباطی ندارد. آنها هیچ تاثیری و قدرتی در زندگیِ من ندارند. هر کدام از ما فرکانس ارسالی مخصوص به خودمان را داریم.
یک قانون زیبا که بر این جهان حاکم است!
دلیل این همه پیشرفت و رشدی که در جهان اتفاق اُفتاده است، این است که هر رشد و پیشرفتی، حمایتِ جهان یا همان سیستم خداوند را همراه خودش دارد. در واقع ذات این سیستم حرکت، افزایش، بیشتر شدن، پیشرفت و رشد کردن است.
اگر ما هم درصدد رشد و پیشرفت باشیم و حرکت کنیم گویی در مسیر جریان رودخانه در حال حرکت هستیم. ما هم با جریان آب به جلو پیش میرویم.
اکنون تصور کنید وسط جریان آب رودخانه بایستیم، حتی بدتر از آن، در جهت مخالف جریان آب حرکت کنیم. قطعا نمیتوانیم. بدون شک رودخانه ما را از مسیرش برمیدارد! پس عاقلانهترین کار این است که با جریان رودخانه، حرکت کنیم.
این جمله که “خداوند بیشتر از ما میخواهد پیشرفت کنیم به این دلیل که عاشق ماست” معنایی ندارد!
سیستم یا خداوند این را نمیخواهد. بلکه ذات سیستم، پیشرفت است، مدل سیستم، مدل پیشرفت است. اگر ما هم با این سیستم همراه شویم، اتوماتیکوار از مزایای این سیستم بهرهمند میشویم و پیشرفت میکنیم.
این درک جدید، در باورسازی به ما کمک میکند. یعنی اگر من روی باورهایم کار کنم و فقط روی سیستم خداوند حساب کنم، طبق قانون فرکانس خواستههای ما وارد زندگیمان میشود. فقط کافیست سیستمی بودن خداوند را باور کنیم!
نیازی نیست ما سیستم این جهان را دستکاری کنیم یا چیزی را سرجایش قرار دهیم. این جهان دقیق است و کاملا منظم. کافیست روی این سیستمِ دقیق و بینقص بیشتر حساب کنیم. باور کنیم و بیشتر عمل کنیم.
امیدوارم از آگاهیهایی که با شما دوستانم به اشتراک گذاشتم لذت برده باشید و درک این آگاهیها بتواند مسیر زندگی شما را تغییر دهد. و در ادامه این تغییر مسیر، نتایج زندگیِ شما را تغییر دهد.
امیر طبسی _ انسان توحیدی